سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
کار نیک را به جاى آرید و چیزى از آن را خرد مشمارید که خرد آن بزرگمقدار است و اندک آن بسیار ، و کسى از شما نگوید دیگرى در انجام کار نیک از من سزاوارتر است که به خدا سوگند ، بود که چنین شود ، چه نیک و بد را مردمانى است ، هر کدام را وانهادید اهل آن ، کار را به انجام خواهد رسانید . [نهج البلاغه]
 
امروز: شنبه 103 اردیبهشت 15

هو الطیف

تا حالا حتما شما هم این جمله گوهر بار را شنیده ایید که هر آنچه را که برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند . این حدیث در دانشگاه ما نه تنها اجرایی نمی شود بلکه کاملا نقض هم می شود اما نمونه بارز آن :

در حوزه فرهنگی دانشگاه با مدیریت جناب مصطفوی ( یکی از آن پنج مدیر مسئله دار ) که همه می دانیم ظاهر ساز خوبی هم هست نمونه اش هم جلسه ایی که چندی پیش با دبیران انجمن ها داشت با آن همه وعده و وعید مسخره که واقعا نمی دانستیم باید گریه کنیم یا بخندیم ، بزرگداشت سوم خرداد که بیشتر شبیه تجلیل از ...........دوم خردادی بود و این مورد اخیر مراسمی به مناسبت رحلت امام خمینی مورخ دوشنبه 12/3/87 برگزار شد و مثال بارز لقممممممممممممه های غذا از نوع برنج ایرانی برای برخی کارمندان ( لابد باید گفت کارمندان زحمت کش ) مهیا شده بود و تشریفاتی و .......، ای کاش برای تمام نمازهای جماعت دانشگاه یک وعده غذایی ترتیب داده شود تا بلکم بتوانیم همه کارمندان عزیزمان را یکجا رؤیت کنیم .

خلاصه آنکه آنروز مراسمی برگزار شد که بنده هم از جزئیات دقیق آن اطلاعی ندارم چرا که از کسی که خبر را شنیدم نتوانستم دقیق بپرسم چرا که موجبات شک و تردیدش را فراهم می کرد ولی انشا الله که همه به خاطر رضای دوست بوده باشد نه رضای شکم و جاه و منصب ، فقط  بد نیست این چند نکته را متذکر شوم :

با این اوصاف مشخص می شود که در دانشگاه بودجه فرهنگی کم نداریم  ( یقینا هم همینطور است چون از مصوبات شورای فرهنگی خبر داریم ) و باید برای مصرف فرهنگی دانشجویان مصرف شود اما این سؤال در ذهن ایجاد می شود که آیا رسیدگی به شکم کارمندان هم یک نوع فرهنگ سازی است ؟ و مهم تر آنکه این بار اولی نیست که از این مخارج بی جهت می بینیم و می شنویم که البته حاضرم اگر روزی ریاست محترم خوش بین بخواهد همه را مو به مو روی وبلاگ قرار می دهم .

آیا بهتر نیست عوض این مخارج بیشتر به طرح و برنامه های دانشجویی رسیدگی شود که وظیفه اصلی و اولشان هم همین است در اینجا از مسئولین محترم می خواهم  : از خدا بترسند ، از جواب پس دادن هزینه های بیت المال بترسند ، چرا باید برای یک میز و یک مقام صد هکتار ایمان عرضه گردد ؟

این انصاف است که امکانات هر انجمن علمی برای اردوی خارج از شهر ( بازدید علمی که حق هر دانشجویی است ) فقط یک دستگاه اتوبوس باشد و بعد ناهار و پذیرایی هم با خودشان !!!!!!!

این انصاف است که بودجه نشریاتی که حاوی اطلاعات علمی است فقط 100 هزار تومان باشد!!!!!!!!!!

در ضمن پیامی هم به جناب پاکدامن : بهتر است دنبال یک برگه امضا نباشی چند تا برگه بگیر و اگر می توانید به دنبال امضا گرفتن از دانشجویان باش ( البته اگر می توانید !!!!) 


 نوشته شده توسط زخم خوردگان در جمعه 87/3/17 و ساعت 9:54 عصر | نظرات دیگران()

هوالطیف

این مطلب توسط یک دوست عزیز که خواسته اسم و آدرسی ازشون فاش نشه برای وبلاگ خط رو خط ارسال شده که ما واقعا از ایشون ممنونیم .

 

من به صلابت و قاطعیت شما غبطه میخورم که در آن زمان نه اینکه قدرتی نداشتیم ،کسی نیز یارو یاورمان نبود و البته امکاناتی همچون شمارا نیز کم داشتیم.بنده به قاطعیت اعلام میکنم که شما با کسانی جبهه گرفته اید که عمری را به خاطر منفعتشان دانشجو را اذیت کردند.از فروش برنج در محیط اداری گرفته تاااااگیر دادن به شوهر خانومی که چرا با این خانوم در حیاط دانشگاه بیش از 5دقیقه محاوره داشتی؟؟؟!!!

از کور خود بودن تا بینای مردم گرفته تا زیرآب خودشون خودمون رو زدن.از کارمندی که بدون اینکه یادش باشد که شیعه مرتضی علیست به دختر و پسر مردم تهمت ناروا زدنو تحقیر در جمع دانشجویی و کمیته های بچه ترسون بوووووووود تا کارمندی که بخاطر ریا در مقابل دیدگان کسی که ممکن بود پست بالاتری ازش بگیرد دختر مردم را که از شهرستان آمده بود منتظر گذاشته و به نماز جماعت میرفت.امام جماعتی که نمازهای اشتباهش بعلت افزایش یا کاهش رکوع نماز باطل میشد و همچنان از رو نمیرفت.حرفهایی در دل دانشجویان ماند که دیگر گفتنش فایده ای ندارد.همین حسن پاکدامن(فاسد دامن).خدا او را مورد عنایت خود قرار دهد و از این مضیقه بیرون بکشد.کسی که به زور لیسانس خود را از دانشگاه آزاد گرفت.کسی که از تایپیستی کار خود را در پیام نور شروع کرد دقیقا یادم هست.کسی که برای منفعت خود از هیچ چیز مضایقه نمی کرد.من خودم میدانم که تهمت ناروا چیزی نیست که خدا ببخشد  و این جملات نص واقعی دانش ما دانشجویان است که با چشمان خود دیده ایم.پاکدامنی که از تهمت زدن به اینو اون.از زیرآب زدن این کارمند و استاد و دانشجو گرفته تا ولگردهایی که مزاحم نوامیس مردم در مقابل درب دانشگاه می شدند.عاشق مچگیری بود.اگر 14 نفر ارباب رجوع داشت می پپپپرید بیرون که مچ دانشجوییرو بگیره که خخخدا شاهده قصد میکرد برای تشکیل زندگی با آقایی یا خانومی دو کلام حرف حق بزنه.آقا از همه چی نالان بود.از راننده میگرفت تا سرایداری که برای چندرغاز پول زنو بچشو شب تنها میذاشت میومددانشگاه شب نگهبانی میکرد.اگر دانشجویی اعتراض میکرد به زانو مینشوندش مثلا یا تهمت میزد یا اگر خلاف کوچکی انجام میداد میگفت اعتراف کن که دیگر چه کرده ای.یادم نمیرود همه میگفتند چقدر زرنگه ولی من میگفتم بار کج به منزل نمیرسه.بخخخدای احدو واحد قسم میخورم این فرد مدیون دختر هاو پسرهاییست که هرگز حلالش نمیکنند.مواقع امتحان قدرت لا یزالی میگرفت که جواب سلام دادن برایش کفر به ذات اقدس مسوول امور دانشجویی بود.واسه خودش خداییش خدایی میکرد.شکر خدا من به دامش نیفتادم اما اگر می افتادم به زانو مینشوندمش.شمارو به این کار تحسین و تشویق میکنم که بد انسانی را سوژه خوبی کرده اید.من آن زمان حکم ....... وقت را داشتم.زیرکانه مدبرانه مودبانه مورد عنایتش قرار میدادم و او تا کمر در مقابلم خم میشد و نمیدانست من کی ام.چرا خم میشد؟؟؟ چون وضع مالی خوبی داشتم.توجه کنید وضع مالی خوبی داشتم.این یعنی تبعیض بخاطر منفعت شخصی.جاهایی بود که برای کار های دانشجویی روزگار دانشجو رو سیاه میکرد.هزینه هایی که دانشجویان دخترو پسر از جیب خود دادندو او همچنان به دلالی زمینو آذوقه مردم شریف قم مشغول بود و عجب مرد پر کاری بود.آینده نگر اقتصادی بود اما در اداره ادراره ی خود مدیر نبود و بدار آویخته شد.دار اعتباری.دار شغلی.با من در ارتباط باشید و این آدرس را به کسی ندهید.میتوانم بیش از هر کسی شما را نسبت به کارمندان ان مرکز آگاه کنم.بر حذر باشید که در زندان...هستید.


 نوشته شده توسط زخم خوردگان در جمعه 87/3/17 و ساعت 8:58 عصر | نظرات دیگران()

هو الطیف

پیگیری پرونده افراد خاطی در دادگاه کی بررسی خواهد شد ؟

آقای (پا) آیا عدم حضور شما برای آرامش پیام نور است یا رسیدگی در مراجع قانونی ؟

آقای  (ص) شما هم با دیگر دوستانتان در پرونده (پا) شریک هستید ؟

آیا در زندان زیر زمینی ( دو آن دان مو ) پیام نور بازهم کسانی جست و جوی بدنی می شوند ؟

خوشمان آمد برای اولین بار دکتر با دانشجویان جلسه گذاشت ولی نه در اتاق تفتیش عقاید بلکه بر بالای پله ها و در جلوی دید همگان .

آقای دکتر محمد رضایی آیا شما برای دانشجویان ارزش قائلید اگر بله پس یک جلسه برای رفع مشکلات و دغدغه های ذهنی ، با ما فلک زدگان داشته باشید ..........


 نوشته شده توسط زخم خوردگان در دوشنبه 87/3/6 و ساعت 7:15 عصر | نظرات دیگران()

هو الطیف

شاید شما هم این اواخر شاهد خلوتهای جناب پاکدامن با حاج آقا خمسه ای شدید به نظر شما دلایل این خلوتها چیه ؟

1) پاکدامن داره حاج آقا خمسه ای رو همچنان تهدید می کنه : یا حرف نزن یا اخراجت می کنم .

2) پاکدامن داره به حاج آقا خمسه ای پیشنهاد رشوه می کنه!

3) حاج آقا خمسه ای داره پاکدامن را به راه راست هدایت می کنه !!!!!!!!

4) هر سه گزینه !!!

ظاهرا از جناب پاکدامن خواسته شده تا افتادن آبها از آسیاب از آمدن به دانشگاه صرف نظر کنند و به قول معروف از از جلوی چشما به دور باشند تا شاید استاد زند وکیلی سکوت کنند .

                                                                                             ادامه مطلب...

 نوشته شده توسط زخم خوردگان در یکشنبه 87/3/5 و ساعت 9:37 عصر | نظرات دیگران()

بسم رب الشهدا

جریانات اخیر دانشگاه بیشتر شبیه به یک پازل شده یک پازل بسیار پیچیده یا شاید هم یک بازی شبیه به بازی مار و پله ، اما اعتراف می کنم شخصیت جناب زند وکیلی خود یک پازل جداگانه و بسیار پیچیده بود . اگر در این مدت مطلبی قرار ندادم و یا به کامنتها پاسخی ندادم دلیل آن تحقیق و بررسی در مورد شخصیت استاد زند وکیلی بود از پرس و جو از دانشجویانی که با ایشان به نسبت ارتباط تنگاتنگ تری دارند گرفته تا تحقیقات از چند دوست و آشنا در چند سازمان و اداره خاص نکته قابل توجه سابقه استاد زند وکیلی در جبهه و انقلاب است که لااقل از نظر من بی نظیر جلوه کرد و تمام شایعات ساخته شده در مورد ایشان ( پست معاونت آموزشی ، دلخور شدن از اینکه چرا کسی به من دکتر نمی گه و ..... ) را در نظر من فرو ریخت، مگر می شود یک مبارز انقلابی برای پست بجنگد ؟ مگر می شود یک رزمنده به دنبال خرد کردن عده ایی دانشجو باشد ؟ ( به چه قیمتی ) در نهایت اینکه ما سابقا در مورد شخصیت ایشان دید درستی نداشتیم بدون شک استاد انسان شریفی است و هدفی مقدس در پیش رو دارد اما پس از درک درست شخصیت ایشان دلم گرفت و حس کردم چقدر ایشان در مسیر خود تنهاست ، بنابراین در همین جا از تمام افرادی که به طور حقیقی یا حقوقی با استاد زند وکیلی رابطه دارند درخواست می کنیم مراتب عذر خواهی وبلاگ خط خطی را به اطلاع ایشان برسانند بنابراین پست قبل را اصلاح کرده و به ازای هر توهین شاخه گلی را به استاد تقدیم می کنیم .


 نوشته شده توسط زخم خوردگان در یکشنبه 87/3/5 و ساعت 9:32 عصر | نظرات دیگران()

                                                                                                                   بسم الله الرحمن الرحیم

همانطور که قبلا هم گفتم روز پنج شنبه جلسه پرسش و پاسخ با جناب زتد وکیلی بود .

من هم بسیار مشتاق بودم که آنروز در جلسه شرکت کنم از درب دانشگاه که داخل رفتم تبلیغات جلسه توجهم را جلب کرد :
_ جلسه با استاد زند وکیلی پیرو سخنان مقام معظم رهبری در رابطه با سال نو آوری و شکوفایی _

                                                          ادامه مطلب...

 نوشته شده توسط زخم خوردگان در یکشنبه 87/3/5 و ساعت 9:30 عصر | نظرات دیگران()

بسم الله الرحمن الرحیم

 فرداجلسه پرسش و پاسخ با جناب استاد زند وکیل در ساعت 13:30 برگزار می شود ازتمامی دوستان ، همراهان ، یاران و دلسوزان دانشجو دعوت می شود در این جمع گرم و پرشور حضور به عمل آورند تا در جهت رفع شدن هر چه بهتر و سریعتر مشکلات دانشگاه اقدام شود ( البته اگر نفرستنمون داخل زندان ببخشید اتاق جلسات دکتر )

بد نیست بدانید امروز برای 5 مسئولی که استاد زند وکیل در جلسه قبل خود به آنها اشاره کرده بود روز پر کاری بود : صبح برای انجام کار خاصی ررفتم سراغ جناب مصطفوی گفتند ایشان با آقای کریمی و ......... جلسه دارند یک ساعت بعد برگشتم آقای مصطفوی کجا هستند ؟ گفتند ایشان با جناب رفیعی جلسه دارند _ 2 ساعت بعد برگشتم _جناب مصطفوی نیامدند : نه با جناب آقای پاکدامن جلسه دارند  _ 3 ساعت بعد برگشتم جناب مصطفوی کو ؟ رفتند پیش جناب صادقی ( فکر کنم با ایشان هم جلسه داشتند )  در چهارمین ساعت بعد که رفتم : جناب مصطفوی کجان ؟ جلسه شورای اداری هستند ( یعنی با جناب حسینی جلسه دارند ) خیلی مسخره است نه ! ترجیح دادم اصلا از دانشگاه برم بیرون و برنگردم  پس می شه خیلی راحت نتیجه گرفت جلسه فردا در نهایت ایجاد یک حکومت نظامی برگزار خواهد شد که ما هرگز این اجازه نمی دهیم .

 بالاخره بد نیست این را هم بدانید که در روز شنبه رأس ساعت 13_12 جلسه دبیران انجمنها با جناب مصطفوی است عجب دادگاه پرماجرایی باشد امیدوارم همه شما را در تجمع فردا در نمازخانه ببینیم . 


 نوشته شده توسط زخم خوردگان در یکشنبه 87/3/5 و ساعت 9:15 عصر | نظرات دیگران()

هو المحبوب

 اگر اشتباه نکنم هفته گذشته بود که خانم د از انجمن ........ در سالن دانشگاه در حال گرفتن امضا از دانشجویان بودند قضیه از این قرار بود :

تشکیل جلسه پرسش و پاسخ با استاد زند وکیل ، استاد زند وکیل از اساتید با سابقه گروه علوم انسانی ادعا کرده مدارکی علیه جناب حسینی در دست دارد که قرار است به زودی فاش کند خانم د در پی تشکیل یک جلسه به همین منظور بودند با خودم فکر کردم :

 _ آیا واقعا استاد زند وکیل مدارکی دارند و می خواهند رو کنند یا اینکه این هم یک توطئه دیگر از جانب جناب حسینی است ؟

_ اگر ایشان واقعا مدارکی در دست دارند که من بعید می دانم پس چرا می خواهند آنرا در اختیار چند دانشجو قرار دهند چرا به سراغ وزارت اطلاعات و ... نمی روند ؟

ادامه مطلب...
 نوشته شده توسط زخم خوردگان در یکشنبه 87/3/5 و ساعت 9:9 عصر | نظرات دیگران()

 هو الطیف

 

مطلب اول :

همانطور که در پست پیش برایتان قرار داده بودم به زودی آدرس این وبلاگ به دست جناب احمدی نژاد خواهد رسید ، ما بر آن شدیم تا در قالب نامه ای بر روی وبلاگ مشکلاتمان را به گوش ایشان برسانیم ، از شما بازدید کننده عزیز هم در خواست داریم چنانچه مطلبی به ذهنتان میرسد که در رفع مشکلات دانشگاه کمک خواهد کرد در قسمت نظر بدهیدها قرار داده تا در نامه مورد استفاده قرار گیرد.

 

مطلب دوم:

اما مطلب دوم در مورد پس لرزه های جلسه کذایی با (مثلا) ریاست دانشگاه :

ادامه مطلب...

 نوشته شده توسط زخم خوردگان در یکشنبه 87/3/5 و ساعت 9:4 عصر | نظرات دیگران()

هو الطیف

یه سری عکس از جریان 29 فروردین گرفته بودم که تا به حال هیچ جا فاش نشده بود ، به 2 دلیل :

1) می دانم که به احتمال خیلی خیلی زیاد فاش می شه که من کی هستم چون خیلی ها من رو حین عکس گرفتن دیدن.

2) نمی خواستم شما را با دیدن این عکسها از دانشگاه نا امید کنم. 

اما خوب با افتادن یک سری از اتفاقات جدید دل رو به دریا زدم و عکسها رو روی وبلاگ می اندازم نهایتش اینه که اخراج می شم میرم دوباره درس می خونم این بار پیام نور کهک قبول می شم. 

اما پیشاپیش از دکتر محمد رضایی بابت مطالبی که می نویسم عذر می خوام چون واقعا نیتم ناراحت کردن ایشون نیست و همانطور که گفتم باور دارم ایشان آدم صاف و ساده ایی هستند و هر مشکلی که در دانشگاه هست از جانب حسینیه .

از بینندگان وبلاگ هم عذر می خوام چون کیفیت تصاویر خیلی پایینه ، دلیلشم پایین بودن پیکسل دوربین گوشیم بود.

 

 

همزمان با ورود علی احمدی دکتر سراغ موسوی زاده رفت تا میکروفون رو ازش بگیره.

 

ادامه مطلب...

 نوشته شده توسط زخم خوردگان در یکشنبه 87/3/5 و ساعت 9:3 عصر | نظرات دیگران()
   1   2      >
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
درباره خودم

خط رو خطهای پیام نور قم
زخم خوردگان
این وبلاگ از طرف جمعی از دانشجویان دانشگاه پیام نور قم نوشته می شود.

آمار وبلاگ
بازدید امروز: 0
بازدید دیروز: 2
مجموع بازدیدها: 16866
آرشیو
جستجو در صفحه

خبر نامه